گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار
گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار
گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار
-
دلایل شکست شرکتها و عوامل مؤثر برای رفع آن
درابتدای این جلسه پس از معرفی حاضرین، جناب آقای مهندس شهبازی سوالی مطرح کردند با این مضمون:
آیا کسی در جمع این جلسه هست که شکست را در کسب و کار خود تجربه کرده و یا از نزدیک شکست دیگر افراد را در کسب و کارشان دیده باشد؟ علت آن چه بوده است؟
-
یکی از حضار در این مورد به صحبتهای خوبی اشاره کردند:
“در دوره ای از زمان هستیم که افراد دیگر به دنبال کسب تجربهی شخصی نیستند و حاضر نیستند به اصطلاح شاگردی کنند تا بیاموزند و بعد از کسب تجربه به مرحلهی استادی برسند. در حالی که این یکی از بهترین راههای رسیدن به موفقیت و کم کردن ضریب خطاهایمان در کسب و کار میتواند باشد.
اما مشکلی که ممکن است با آن روبرو باشیم این است که همه چیز به سرعت در حال گذر میباشد و اگر فردی بخواهد به عنوان مثال ۱۰سال شاگردی کند تا تمام فوت و فنها را یاد بگیرد از لحاظ زمانی، از خیلی افراد که راههای سریعتری برای موفقیت یافتهاند عقب میماند. بنابراین، من فکر میکنم نیاز است انسان یک کاتالیزور برای خودش پیدا کند تا در کنار شاگردی کردن و یاد گرفتن، سرعت خودش را با زمان حال حاضر هماهنگ کرده و زودتر به اهدافش برسد، زیرا شاگردی کردن طولانی مدت بیشتر از اینکه به انسان کمک کند سد راه او خواهد شد.”
جناب آقای دکتر مجید قاسمی به چند نکته از دلایل شکست کسب و کارها به صورت تیتروار اینگونه اشاره کردند:
۱٫ اولین دلیل اصلی، عدم تناسب سرمایه با کاری که فرد میخواهد انجام دهد. (اکثر افراد بدون توجه به این موضوع کاری را شروع میکنند اما در میانهی راه به دلیل کمبود بودجه پروژه را نیمه رها میکنند یا ورشکست میشوند.)
۲٫ عدم شناخت رقبا (یکی از عوامل بسیار مهم برای موفقیت در کسب و کار یافتن و شناخت رقبا است. داشتن اطلاعات کافی از رقبا باعث میشود ما بدانیم ضعفها، کاستیها و کمبودهای فعالیتهایمان کجاست. اینکه بدانیم آنها چه زمان و از چه راههایی میتوانند به ما آسیب برسانند و…).
۳٫ تجربهی ناکافی برای انجام کسب و کاری که مدنظر هست. (از نظر بنده نه شاگردی ۱۰ ساله و نه کاری که از صفر و به تنهایی شروع کنیم صیح نیست. انسان باید شروع به یادگیری کند و در عین حال بطور عملی از اطلاعاتش استفاده کند. بایستی در کسب و کار مورد نظرتا ۵ سال اول تجربهی کافی بهدست آورد و سپس آن را گسترش داد.)
۴٫ نیروی انسانی غیرمتخصص (بسیاری از افراد در هنگام شروع فعالیت شرکت یا سازمان خود به دنبال نیروی ارزان قیمت میگردند در حالیکه این یک اشتباه محض است. تمام بزرگان صنعت مانند گوگل، اپل، مایکروسافت و غیره از افرادی استفاده کردهاند که درخواست حقوق بالا داشتهاند. فردی را استخدام کنید که اگر برای مثال ۵ میلیون تومان از شما حقوق میخواهد، بتواند حداقل ۱۰ میلیون تومان برایتان سود داشته باشد).
-
دانش ناکافی (برخی افراد تصور میکنند با شروع کسب و کار اگر اطلاعات کم یا اندک داشته باشند مشکلی ندارد و همزمان با رشد و پیشرفت کار، خودشان نیز به همان نسبت رشد میکنند. در حالیکه برای موفقیت شما باید صفر تا صد راهی که میخواهید بروید را بدانید. موفقیت را باید از پایان آغاز کرد. باید چیدمان فعالیتتان را کامل کرده و پس از آن آغاز کنید. باید خود را برای بهترین و بدتری حالتها و مشکلات آماده کرد).
-
چابک نبودن شرکت (گاهی اوقات شرکتها دایناسوری رشد میکنند. هرچه زمان میگذرد و جلوتر میروند به جای اینکه مغز رشد کند و بزرگتر شود، بدنه رشد میکند).
-
اختلال شخصیت مدیران (میگویند همه چیز را میتوان عوض کرد بهجز باورهای مدیر. یک نمونه غرور کاذب مدیر است که باورهایش به راحتی اصلاح نمیشود).
۸٫ انجام کارهای فردی به جای کارهای تیمی (موفقیت فقط تیمی معنی دارد. آدمهای تک به ندرت به موفقیتهای بزرگ میرسند، که البته یافتن ادمهایی که با شما هم هدف و همفکر باشند نیز آسان نیست).
-
شناخت صحیح فرصت ها (برخی از افراد فرصتها را غلط برآورد میکنند و آنها را از دست میدهند).
-
عدم یادگیری سازمانی (گاهی لازم است وقتی یک مدیر اشتباهی را مرتکب میشود به همهی افراد سازمان آن را آموزش دهد تا از تکرار مجدد آن اشتباه جلوگیری شود)
آقای مهندس شهبازی بعد از تکمیل صحبتهای آقای قاسمی حضار را به تماشای فیلم دعوت کرده تا پس از پخش فیلم کاملتر در خصوص این موارد صحبت شود.
-
پس از تماشای فیلم آقای محمد سعیدی بحث را اغاز کردند:
” دو موضوع در فیلم برای من جالب بود. به خصوص قسمت پرداختن به نکات جدید. خیلی از افراد به جای استفاده از نکاتی که از قبل وجود دارند و آزمون و خطاهای انجام شده، میخواهند خودشان از صفر شروع کنند و همهی راهها را تجربه کرده، راههای جدیدی را امتحان کنند و نوآوری داشته باشند. این قضیه خوب است اما به شرط اینکه توانایی این را داشته باشیم.
توانایی دو سبک دارد: یک توانایی فردی است و دیگری با شاگردی کردن و کارآموزی بهدست میآید. برخی از افراد به جای اینکه روی خودشان کار کنند و بیشتر به خودشان اهمیت بدهند روی کسب و کارشان زمان میگذارند. در حالیکه باید اول روی خودمان سرمایهگذاری کنیم.”
مهندس شهبازی پیرو صحبت های آقای سعیدی افزودند:
[blockquote author=”” link=”” target=”_blank”]فرد وقتی دانش و اطلاعاتش بیشتر از تواناییهایش باشد کمالگرا شده و سطح توقعش از خود بالاتر از واقعیت تواناییهایش میشود. در نتیجه، علیرغم اطلاعات زیادی که دارد احساس ناتوانی کرده و این امر بهتدریج منجر به افسردگی میشود. زیرا همانند یک کتابخانهی سیار با وجود داشتن اطلاعات زیاد نمیتواند آنها را کاربردی کند.[/blockquote]
یکی دیگر از ایرادات ما (ایرانی ها) به دلیل کمالگرایی زیاد این است که تا تمام شدن و کامل کردن یک ایده صبر میکنیم و میخواهیم تمام ایرادات آن را از بین ببریم و بعد آن را اجرایی کنیم و گاهی اوقات بعد از اینکه تمام ضعفها و باگهای یک پروژه رفع میشود و مدیران به مرحلهی اجرا میرسند و خدمات یا کالا را وارد بازار میکنند، متوجه میشوند که نیاز بازار چیز دیگری بوده است و برای محصول تولید شدهی آنها بازار هدفی وجود ندارد.”
آقای قاسمی در تأیید صحبتهای مهندس شهبازی بیان کردند که:
[blockquote author=”” link=”” target=”_blank”]
من تا قبل از اینکه به خودشناسی برسم و شخصیت، تواناییها و علایق خودم را بشناسم با اینکه چندین مدرک تحصیلی داشتم و در حال تحصیل در رشتهی دیگری هم بودم هنوز احساس رضایت نداشتم. تا اینکه با تست دیسک (DISC) آشنا شدم و دریافتم ضعفها و تواناییهایم در کدام قسمتهاست[/blockquote]
ایشان همچنین در ادامه گفتند:
“کارهای تکراری گاهی باعث زده شدن مخاطب یا مشتریان ما میشود، که این امر الزاماً بهمعنی تولید تکراری یک کالا نیست. ما باید با محصولمان مشتری را به کالا، برند و حتی شرکتمان وابسته کنیم تا مشتری به دنبال محصول ما باشد و این دنبال کردن برای خود مشتریان نیز جذاب باشد. در تولید یک کالا منطق و احساسات باید در کنار هم قرار بگیرند تا بتوانیم محصولی به بهترین نحو ارائه دهیم. شخصی که به دنبال نوآوری و خلق محصولی جدید است به دنبال احساسات و کنجکاوی میرود، زیرا مدل ذهنیاش اینگونه به او پاداش میدهد. ما به احساسات و منطق در کنار یکدیگر احتیاج داریم.
همهی افراد، انسانها و تفکرات شبیه به خودشان را جذب میکنند و بطور کلی میتوان گفت هر شرکت دارای کارمندانی است که ذهنیتی شبیه به مدیر آن دارند.
در کتاب good to great نوشتهی جیم کالینز در سال ۲۰۱۴، به مدت ۵ سال، ۱۵ محقق، ۵۰۰ شرکت درجه اول دنیا را بررسی کردند و از بین آنها ۱۵شرکتی را که اصلا شکست ورشکست نداشته را انتخاب کردند. این شرکتها ۲ مشخصهی بارز داشتند:
۱٫ هیچکدام از افراد در هنگام ایجاد مشکل انگشت اشارهشان بهسمت یکدیگر نبود.
۲٫ اگر شرکت به سود عالی میرسد یا موفقیت چشمگیری بهدست میآورد تیم را تشویق میکنند و میگویند: “ما” موفق شدیم و اگر با مشکلات و خطاهای مختلف روبرو میشوند همه مسئولیت آنرا میپذیرند.
یکی دیگر از نکاتی که بسیار مهم است ولی ما به خوبی آن را فرا نگرفتهایم استفاده نکردن از مبحث مشورت است. ما در کارهای تیمی بسیار ضعیف هستیم که ریشه میگیرد از کودکیمان به دلیل آموزشهایی که دیدهایم و ذهنیتهایی که در فکرمان شکل گرفته است. میخواهیم همیشه تک نفری موفق شویم و همهی کارها را خودمان انجام دهیم. ممکن است در مورد یک موضوع ما خیلی تند و با هیجان تصمیم بگیریم، که در اینجا اگر یک تیم تصمیم گیرنده و مشورت کننده وجود داشته باشد از زوایایی که شاید به ذهن ما نرسیده موضوع را مورد بررسی قرارداده و با بیان آن به این نتیجه برسد که اگر تصمیم دیگری بگیریم بهتر باشد.”
ایشان در ادامه ی صحبت هایشان به مدیریت زمان ،آموزش نیرو ها و همچین زمان کافی گذاشتن برای یادگیری کارمندان نیز اشاره کردند.
جناب آقای دکتر دیناری از یکی از معمول شرکت ها گفتند:
“برخی از افراد در سازمان وجود دارند که به دلیل اینکه مدت زیادی در آنجا مشغول به فعالیت بودهاند و اکثر اطلاعات خود را از تجربه بهدست آوردهاند با اینکه از لحاظ دانش خیلی قوی نیستند اما دچار خودشیفتگی میشوند و صحبتهای مدیر یا شخص دیگری را قبول نداشته و تمایلی به یادگیری مطالب جدید به صورت تئوری ندارند. در مقابل این دسته افراد دیگری نیز هستندکه با وجود اطلاعات کاملی که دارند چون تجربهای ندارند دچار خوددرگیری میشوند! زیرا همیشه در تلاشند تا خود را به افراد باتجربهی سازمان ثابت کنند و به آنها بفهمانند که با وجود نداشتن تجربه ی زیاد، تواناییهای بالقوهای دارند.”
ادامه ی گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار
آقای رمضانیان نیز در مورد بررسی رفتار کارمندان و فعالیتها و و بهبود عملکرد آنها از تجربهی شخصی خودشان صحبت کردند.
جناب مهندس شهبازی نیز به یکی از تجربیات دوستانشان اشاره کردند؛ فرماندهای جوان که با تغییر الگوهای ذهنی سربازان و با استفاده از دادن امتیاز به آنها -در صورت انجام درست فعالیتها- توانسته بود عملکرد آنها را بالا ببرد و زمان های از دست رفته را به حداقل برساند. به عبارتی منابع انسانی که در حال هدر رفتن بوده را با چند ایدهی جالب جهت داده بود.
در ادامه آقای چوپانیان با طرح سوالی جالب بحث را به چالش کشیدند:
[blockquote author=”” link=”” target=”_blank”]وقتی که لیوانی از دست شما بیفتد و بشکند آیا شما میگویید لیوان شکست یا لیوان را شکستم؟![/blockquote]
خانم قدس گفتند من همیشه میگویم لیوان را شکستم چون در تمام اتفاقات خودم را مقصر میدانم. آقای چوپانیان از ایشان پرسیدند شما به عنوان یک طراح لباس برای مثال زمانی که یکی از هنرجوها آستین یک مانتو را تنگ در می آورد به او میگویید آستین تنگ شده یا آستین را تنگ کردهای؟! ایشان پاسخ دادند میگویم تنگ شده!
آقای چوپانیان ادامه دادند:
“برخی از افراد کدنویس میگویند: پروژه شکست خورد، طرح کامل نشد، کد اشتباه شد و …
در حالیکه باید بدانیم اگر اوضاع باب میل ما پیش نرفت و به اصطلاح با شکست مواجه شدیم نباید در آن حال بمانیم. من به شخصه به کلمهی شکست اعتقادی ندارم. زیرا معتقدم گذشته، گذشته است. پس ما هم باید از آن بگذریم. در غیر اینصورت میشویم شکست خورده. در بحث کاری نیز اکثر افراد نگاهشان را برمیگردانند به خودشان و اگر با مشکلی روبرو شوند انگشت اتهام را همیشه به سمت خودشان میگیرند و خود را مقصر میدانند که این منجر به سرخوردگی افراد میشود.”
دکتر قاسمی ادامه دادند:
[blockquote author=”” link=”” target=”_blank”]بطور کلی ذهن ما از سه مسیر چیزهایی را تجربه میکند: از راه لذت ، آموزش یا از راه تفکر[/blockquote]
تجربه معمولاً از راه لذت و رنج در ذهن مینشیند. دانشمندان میگویند وقتی ذهن حیوانی ما (مغز خزنده) اینگونه عمل میکند که از هرچه برنجد آن را ذخیره میکند و پس از آن یا همیشه از آن اجتناب میکند یا آن را تکرار میکند. ما از هرچیزی که لذت ببریم آن را تکرار میکنیم. سپس به مثال اکواریوم ماهی اشاره کردند؛ در وسط یک اکواریوم که ماهیهای گوشتخوار بودند شیشهای قرار دادند و در طرف دیگر آن ماهیهای کوچک ریختند، ماهیهای گوشتخوار شروع کردند به حمله سمت ماهیهای کوچک اما به شیشهی وسط اکواریوم برخورد کردند.
پس از تکرار چندبارهی این عمل و پس از تقریباَ ۲۰ دقیقه دیگر به سمت ماهیهای کوچک حمله ور نشدند. حتی زمانی که شیشهی میانی آنها نیز برداشته شده بود! این مسأله در مورد ماهی که یک حیوان است و ذهنش نمیتواند مسائل را به تشخیص دهد صدق میکند ولی در حوزه ی انسانی زمانی که به مشکلی برمیخوریم از خودمان میپرسیم: آیا اگر دوباره آن را تکرار کنم به همان نتیجه قبل میرسم یا نه؟ به همین دلیل گاهی ما یک اشتباه را چند بار تکرار میکنیم؛ که این برای افراد ریسک پذیر است. اما افراد محتاط از مغز خزندهی خود استفاده نمیکنند. در نهایت به طور کلی نتیجه میگیریم زیبایی در تعادل است.”
و در نهایت مهندس شهبازی سوالی را مطرح کردند: “در مشهد که حدود یک سوم هتلهای کشور را در خود جای داده و هتلها از تنوع زیادی برخوردارند، اگر فردی اصولی و با دانش هتلی را تاسیس کند، آیا این صنعت همچنان جای کار دارد؟ آیا امکان موفقیت وجود دارد؟”
دکتر دیناری در جواب این سوال فرمودند: “سیستم هتلداری ما کاملاَ سنتی است و هتلدارانی هستند که افکار و رویکرد حال حاضرشان با پانزده سال پیش هیچ تفاوتی ندارد و همان رشد دایناسوری را در پیش گرفتهاند. در همین شرایط اگر نوآوری، کنترل هزینهها و تقویت بخش بازاریابی صورت گیرد شاهد پیشرفت و موفقیت چشمگیری خواهیم بود.”
در پایان بحث و در تأیید صحبتهای جناب دیناری، آقای مهندس شهبازی گفتند که: “ما گاهی گمان میکنیم صنعتی اشباع شده و به اصطلاح “اقیانوس قرمز” شده، اما آن صنعت، تفکر سنتی را دارد. همیشه میتوان با رویکردهای نوآورانه و اصلاحی صنعت، اقتصاد و کسب و کارهای موجود را مورد مطالعه و بررسی قرار داد و درصدد رفع کاستیهای آنها برآمد، نه اینکه الزاماَ کسب و کاری جدید را راهاندازی کرد.”
گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار
و در نهایت به ۴ راهکار ارائه شده در فیلم برای جلوگیری از شکست احتمالی کسب و کار اشاره کردند:
-
همیشه جلوتر از بحران باشید.
-
با تفکر چندزمانه فکر کنید. (اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را مد نظر قرار دهید).
-
خود را به چالش بکشید. (از منطقهی امن خود بیرون بیایید. زیرا رشد دقیقاَ در این زمان اتفاق میافتد).
-
به موفقیت خود شک کنید. (آیا این موفقیت همیشه وجود خواهد داشت و تکرار خواهد شد؟)
در انتهای تحلیل و گفتگوی جلسه جناب آقای مهندس ایمان حیدری ضمن توضیح و شرح فعالیت های راهکار کوتاه و ایران تد اکس به معرفی وب سایت ایران تداکس به عنوان مرجع سخنرانی های تد با دوبله فارسی پرداختند و نحوه ی استفاده از خدمات این سایت را به حضار آموزش دادند.
در انتها از عزیزانی که ما را در این نشست یاری کردن سپاسگزاریم :
-
میزبان نسشت هلدینگ اقتصادی امکان
-
مستند سازی تصویری، خانم زهرا شایق از اعضای ایران تداکس
-
نویسنده گزارش نشست، خانم صدف رحمانی
-
و تشکر ویژه از خانم ساره موذن برای همیاری ما در این جلسه
- و از تمام عزیزانی که در نشست ۸۴ سینما کارآفرینی حضور داشتند.
گزارش سینما کارآفرینی هفتاد و ششگزارش سینما کارآفرینی هفتاد و ششگزارش سینما کارآفرینی هفتاد و ششگزارش سینما کارآفرینی هفتاد و شش گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و چهار
گزارش سینما کارآفرینی هفتاد و شش گزارش سینما کارآفرینی هفتاد و شش گزارش سینما کارآفرینی هفتاد و ششگزارش سینما کارآفرینی هفتاد و ششگزارش سینما کارآفرینی هفتاد و ششگزارش سینما کارآفرینی هفتاد و ششگزارش سینما کارآفرینی هفتاد و شش
دیدگاهتان را بنویسید