سینما کارآفرینی نود
7 اسفند 1396
ارسال شده توسط ایران تد اکس
2.34k بازدید
سینما کارآفرینی نود
گزارش سینما کارآفرینی نود
پروفسور بایوشیف یک اسم خاص و نام یکی از خدایان در هندوستان متخصص در اقتصاد عصبی یک رشته ی خاص، جالب و عجیب با موضوع تصمیم گیری سخنرانِ فیلم این هفته ی TED talk بود
راهبریِ نشست سینما کارآفرینی نود بر عهده یکی از موسسان سینما کارآفرینی بود.
مهندس مهدی شهبازی که بیشتر از پشت صحنه، روی صحنه بازی می کند و آن بخش را به ایمان حیدری و سایر همکاران سپرده.
فیلم شروع شد؛
وقتی در مورد تصمیم صحبت می کنیم، شاید تصمیم های مهم زندگی به ذهنمان می آیند، در حالی که در این فیلم از تصمیم های پیش افتاده می گوئیم.
پروفسور این را که گفت وارد خاطره ای غم انگیز از زندگی شخصیِ خودش شد، سرطانِ سینه ی همسرش، در سن ۳۹ سالگی به او شوک سنگینی وارد کرد.
مهم تر و دردناک تر از اصل موضوع، تصمیم هایی بود که باید می گرفتیم… تصمیم هایی تکان دهنده از جمله اینکه آیا باید سینه را بر می داشتیم؟ درمان را متوقف یا ادامه می دادیم؟
ما در صندلیِ راننده نشسته بودیم و درداورترین تجربه را پشت سر می گذاشتیم. آرزویش جابجاییِ صندلی با دکتری بود که در صندلی کنار راننده قرار داشت. خیلی سریع وارد مرحله دیگری از صحبت هایش شد،
یک بازی جدی برای حل معمای بیشتر و جایزه بیشتر را با پیشنهاد برای انتخاب دو نوع دمنوش شروع کرد؛ یکی چای که کافئین دارد و دیگری بابونه که ارامش بخش است.
عکس تونی رابینز را چاشنیِ جمله معروفش کرد: تصمیمات ما هستند که سرنوشت ما را می سازند.
پروفسور بازی اش را بین دو دسته تقسیم کرده بود، گروهی که مجبور به انتخاب بودند و گروهی که یکی از دمنوش ها را به ایشان می دادند.
حالا در مرحله ی دوم باید هر دو گروه یک معما را حل می کردند، اینجا بود که فهمیدیم، کسانی که در مرحله اول بدای انتخاب چای تصمیم گرفته اند، نسبت به گروه دوم، زودتر خسته می شوند و بازی را نیمه کاره رها می کنند.
ادامه ی گزارش سینما کارآفرینی نود
این همان حکایت کنار راننده بودن را نشان می داد، تصور شخصی من از این بخش این است که به همین خاطر خیلی از افرادِ مطلع ترجیح می دهند راننده داشته باشند تا رانندگی کنند… کمی جلوتر حرفهای مهدی شهبازی این جمله را جا می اندازد!
در پایان نیز پروفسور با خبرِ سلامتیِ همسرش، خوش خبرانه با ما خداحافظی کرد…
حالا نوبت مهندسی مهدی شهبازی و شرکت کنندگان است تا حدود نود دقیقه تبادل نظر کنند.
مهدی شهبازی مدیر سینما کارآفرینی گفت :
از زمانی که خوب و بد را تشخیص می دهیم وارد دنیای انتخاب شده ایم. تصمیمات کوچک روزانه ما هستند که سرنوشت ما را تعیین می کنند.
و پرسید: چرا تصمیم سخت است؟
و خودش جواب داد؛ چون از نتیجه اش می ترسیم.
از سرزنش ها
از عواقب ناشی از نتیجه تصمیم ها
و این باعث می شود مشورت کنیم
و ان تصمیم را به تعویق بیاندازیم!
اما همین الان یک تصمیم گرفتیم!
در حالی که فکر می کنیم تصمیم نگرفتیم و ان را به تعویق انداخته ایم!
ما هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم، شروع به تصمیم گرفتن می کنیم، چی بخورم؟ چی بپوشم؟ چجوری اصلاح کنم؟ از چه مسیری به دفتر برسم بهتره… وای چقدر کار دارم و خوشحال از اینکه همیشه وقت دارم و به همه ی کارها میرسم …
غروب که میشه، با خودم میگم؛ چی زود تموم شد! همه_ی کارام مونده! اما انرژی برام نمونده!
یادم میاد امروز به خیلی از کارهای ناخواسته و غیر مهم بله گفتم و به خیلی از کارهای مهم جواب منفی دادم!
و دوباره اسلایدهای پاورپوینت رو از اول مرور کرد، حالا فهمیده بودیم چه بلایی سرش اومده و قرار بود دوباره مرور کنیم و با خودش همفکری کنیم.
حالا ما به اسلایدهای جالبش خندیده بودیم و صبحانه و اتاق خواب و اتاق کار رویاییش رو دیده بودیم!
مهندس چوپانیان گفت من هم هر روز که بیدار میشم با خودم بحث و گفتگو می کنم…
همیشه بین دو نیمکره چپ و راستِ مغز حرف و حدیث هایی بوده و هست.مغز منطقی و مغز احساسی، مغز اهسته و سریع.نکته ای که مهم است، درگیری این دو با هم باعث کاهش شدیدِ عملکرد و انرژی ما خواهد شد.
وقتی میگم وقت دارم، درسته چون منطقی بررسی کردم، اما در عمل، مغز احساسی هم توی کارها تاثیر خودش رو خواهد گذاشت…
مغز آهسته بر اساس منطق و خیلی کند تصمیم می گیرد و مغز سریع، خیلی سریع.
یکی از عواملی که تصمیم گیری را سخت می کند و انرژی بر است، عجله است، زود باش جواب بده!
همچنین تصمیم های زیاد انرژی را کاهش می دهند که توی فیلم هم دیدیم، و بهترین مثال سیستم عامل کامپیوترمان است که با چندین نرم افرار باز در حال کار است!
حتی اگر از اونها به طور مستقیم استفاده نکنیم، از ما انرژی خواهند گرفت.
مهدی شهبازی صحبت هایش را با خاطره_ی خرید پیراهن قرمز چهارخانه ادامه داد و گفت پس از پرو از خودم عکس گرفتم و برای مادر و یکی از دوستانم که به سلیقش اعتماد داشتم تلگرام کردم و نظرشون رو جویا شدم و نهایتا خریدم رو انجام دادم.
توی آرایشگاه که میرم، خودم رو به ارایشگر می سپارم، وقتی به رستوران دعوت میشم، انتخاب غذا رو به دوستان و همراهان میسپارم چون فهمیدم این تصمیم ها فقط انرژی برند و نه چندان موثر!
مهدی می گفت دلیل اینکه میگن زودتر به جلسه کنکور برسید، کاهش استرسی است که از نگرانی و دیر رسیدن بهش دست میده.
و نتیجه گرفت، تمام تصمیمات رو خودش نمی گیرد و واگذاریِ اون ها به دیگران، خودش رو رها کرده.
حتی می گفت برای ادامه ی بحثِ امشب بعد از یک هفته تمرکز و فکر کردن، هم تصمیم گرفته از تصمیمِ ما استفاده کنه و بیش از این انرژی نسوزونه!
و تاکید کرد موفقیتِ یک کارافرین رابطه مستقیمی با تصمیماتش داره.
و اینکه کارافرین نیاز به خلاقیت داره و خلاقیت هم بدون انرژی، خودش رو نشون نمیده!
مهندس آرمان نیک بعد از مدتها با یکی از همکارانش در شرکت پیمان نیک کاران که کامپیوترهای بدون کیس می فروشند، خودش رو به این جلسه رسونده بود و به عنوان اولین مشارکت کننده در بحث و گفتگو وارد میدان شد و از مدل های تصمیم گیری صحبت کرد و ادامه داد در جلسات کاری به صورت شورایی مشورت و تصمیم گیری می کند و همیشه با پنج نقش، تصمیم ها رو بررسی می کند.
که شامل آدم منفی، مثبت نگر، محتاط، کار راه انداز و مدیر است. و مدیر باید تصمیم نهایی رو بگیرد.
از کارتون گالیور یاد کرد و پنج نقشی که توسط پنج کاراکتر ارایه میشد.
مهندس شهبازی در تکمیل سخنان مهندس نیک از شش کلاه تفکر گفت و از حاضران پرسید ایا این مدل خوب است؟
ارمان نیک گفت معمولا همیشه شک می کنیم اما مهم این است که هیچ وقت در شک هایمان متوقف و گرفتار نشویم و خیلی رود مسائل را حل کنیم.
کمیت را نمی توان حذف کرد اما می توان به ان کیفیت و سرعت داد.
مهندس مهدی شهبازی گفت چیزی که از حوزه اختیارش خارج است را بی خیال می شود و اعتقاد دارداستراتژیِ بهترین کار، ساده ترین کار است، بهترین استراتژی برای تصمیم گیری است.
یکی از مهمانان ویژه ی امشب، سرکار خانم فروتن بود که فروتنانه نیز خودش را معرفی کرد و به این جمله اشاره کرد؛ ما دنبال کار یخت و ساده نیستیم، دنبال تصمیم درستیم. تصمیم گیری برای کاهش ریسک است.
در این جلسه درباره نقش ارزش ها در تصمیم گیری به دفعات مکرر صحبت شد.
مسابقات فرمول یک و مسابقات رالی بهترین مثال ها برای نقش مشورتی دیگران در تصمیم گیری ها بود که مورد استقبال و مشارکت دوستان واقع شد.
و به کتاب تئوری انتخابِ ویلیام گلسر با ترجمه دکتر صاحبی اشاره شد.
تصمیم های پی در پی نرون ها و سلول های خاکستری را دچار انحراف می کند چون قبل از تحلیلِ تصمیم قبلی وارد تصمیم جدید می شوند، بنا براین تصمیمات را تا جایی که می توانید اولویت بندی کنید و بر تصمیم های مهم تمرکز کنید تا به نتایج صحیح برسید.
گزینه های سه تایی برای خرید باعث می شود فروشندگان حرفه ای بیشتر از سه گزینه را پیشنهاد نکنند تا تمرکز مشتری برای خرید از بین نرود.
اقایان چوپانیان، مشمول،(نگارنده) موحدی نژاد و دوستان دیگری که نامشان را به یاد نمی آورم موضوعِ امشب را به وسعتِ زمانی که در اختیار بود، حلاجی کردند و از تفویض مسئولیت، اصل رهایی بعد از انتخاب و تصمیم، انعطاف پذیری، تاکید بر ارزش، چشم انداز، رسالت و ماموریت و نقش انها در تصمیم گیریِ صحیح سخن به میان آوردند.
یکی از مدیران از اوردن منوی رستوران به منزل پدری و راحت کردن مادر برای پاسخ به سوال همیشگی ِ چی بپزم گفت و آن را به سایر امور زندگی تعمیم داد.
از مارک زاکربرگ هم با ان لباس های ساده و راحتش یاد شد که می گفت خودش را درگیر چی بپوشم نمی کند و تمام انرژی اش را صرف تصمیمات مهمی می کند که آینده کسب و کارش را برای نتایج مهمتر رقم می زند.
تئوری انتخاب و سه راه حل؛ برخی تصمیم ها را حذف کن، برخی را واسپاری کن و سومی هم یادم نیست!انرژی های خرد را برای تصمیم های کلان جمع کن.
این ها جملات پایانی مهندس مهدی شهبازی بود، در حاشیه، کتاب تفکر طراحی و تصمیم گیری از انتشارات آریانا قلم به دوستان معرفی شد.
و شش گزارش سینما کارآفرینی هشتاد و ش
در انتها از عزیزانی که ما را در این نشست یاری کردن سپاسگزاریم :
میزبان نسشت شرکت مشاوره ستاوند پاژ
مستند سازی تصویری، مهندس ایمان حیدری و خانم زهرا شایق از اعضای ایران تداکس
نویسنده گزارش نشست، جناب آقای محمد مهدی موحدی نژاد
و از تمام عزیزانی که در نشست ۹۰ سینما کارآفرینی حضور داشتند.
سینما کارآفرینی نود سینما کارآفرینی نود سینما کارآفرینی نود سینما کارآفرینی نود سینما کارآفرینی نود سینما کارآفرینی نود سینما کارآفرینی نود
امتیاز دهید post
دیدگاهتان را بنویسید